بایگانی آبان ۱۳۹۶ :: Mr. Keating

بعضی وقتا...

...یا حَبیبَ التَّوّابین...

 

بعضی وقتا...آدم با خودش فکر می کنه که اصلا خدا مهربون! اصلا خدا بخشنده! اصلا خدا توبه پذیر!...من چطوری برگردم؟! 

من با چه رویی برم بگم اشتباه کردم...؟!

بعضی وقتا آدم دیگه بحثش خدا نیست...نمی دونه با شرمندگیه خودش چیکار کنه...!

آخه اشتباه یه بار...دوبار...صد بار.....نه این همه...!

.

.

همیشه اینجور وقتا امام موسی کاظم علیه السلام و این جمله ی معروفشون میاد جلوی چشمم که فرمودن: هرگز تحت هیچ شرایطی از ما اهل بیت رو برنگردونید....

 

برمی گردم...به سمت اهل بیت....به سمت آغوش خدا...اما نمی دونم تا کی قراره فریب بازی های نفس رو بخورم...توکلتُ علی الله ... .

۲۲:۳۹

بسم الله...

أعوذ بالله من نفسی
أعوذ بالله مِن الشَّیطانِ الرَّجیم
بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم
.
.
.
سلام
نمی دونم چرا دوباره اینجام...نمی دونم چرا دوباره بعد از مدت ها تصمیم گرفتم بنویسم...
اما دلم رو خوش می کنم به " الخیر فی ما وقع " و توی شرایطی که چندان هم خوب نیست دوباره وبلاگ نویسی رو شروع می کنم.
و خواهم گفت...از خودم...از دیروز...و احتمالا از فردا و فرداها!
تا دوست چه خواهد...

۲۲:۱۶

Mr. Keating

!O Captain! My Captain
Our fearful trip is done
The ship has weather'd every rack, the prize we sought is won
.The port is near, the bells I hear, the people all exulting

کتابِ در حالِ خواندن:

آخرین کتابِ خوانده شده:
Designed By Erfan Powered by Bayan