جمهوری اسلامی ایران :: Mr. Keating

الغارات

بسم الله الرَّحمن الرَّحیم

اما بعد...

چند روز پس از غدیر، همسر از عذاب وجدانش بابت اصرار به من برای رفتن به جشن گفت... و من با مهربانی برایش از علی گفتم. از علیِ زمانِ غارات. از خلیفه‌ای که بغض کردم وقتی خواندمش که می‌گفت «آنقدر از من نافرمانی کردید که قریش و غیرقریش گفتند که فرزند ابوطالب مرد دلیری است اما دانش نظامی ندارد!» و غریبانه از خودش دفاع کرد و ادامه داد که «ولکن لا رأیَ لِمَن لا یُطاع».

به همسر گفتم آن روزها که دیگران برای غدیر شادی می‌کردند، اشکم بند نمی‌آمد وقتی از علی می‌خواندم...گفتم آن علی که من دیدم فقط خون دل بود. گفتم آن علی که من شناختم یار می‌خواست... وکتاب را آوردم...آرام باز کردم و برایش شروع کردم به خواندن:

«بکر بن عیسی نقل می‌کند که مردم امیرالمومنین (ع) را نمی‌خواستند. در دلشان شک و فتنه رخنه کرده بود و به دنیا گرایش پیدا کرده بودند...».

 

 

گفتم کاش درد علی فقط معاویه بود...اما علی بیش از معاویه از مردمش زخم خورد...و از فرماندهانی که یا فساد می‌کردند و یا خبر فرارشان در مقابل لشکر معاویه به علی می‌رسید.

و چقدر دل علی شاد می‌شد در کشاکش این اتفاقات، به وجود امثال جاریة بن قدامه‌ها و کنانة بن بشرها و مالک اشترها...

و چقدر این‌ها کم بودند ولی پایِ کار بودند.

و چقدر سخت است مثل این‌ها بودن...

و چقدر سخت است مثل جاریه بن قدامه بودن که در پاسخ به خطبه امامش گفت «یا امیرالمومنین! من آماده‌ جنگ با آنها هستم. مرا به سوی آنها بفرست».

و چقدر مرد بوده که بعد از شهادت حضرت، از مردم مکه و مدینه برای حسن بن علی (ع) بیعت می‌گیرد و از امامش می‌خواهد برای نبرد با معاویه لشکرکشی کند. و چقدر رشک برانگیز است که حسن فرزند علی به او می‌گوید «اگر مردم همه مانند تو بودند حرکت می‌کردم».

آه...آنجا که امثال عبیدالله بن عباس‌ها که فرماندهان سپاه حضرت بودند، در مقابل رشوه یک میلیون درهمی معاویه، حسن بن علی را رها می‌کنند و همراه با سپاه حضرت به معاویه می‌پیوندند، چقدر دست نیافتنی است این جاریه که در پاسخ به سخنان تمسخرآمیز معاویه، با شجاعت و صراحت لهجه از دوستی با علی علیه‌السلام یاد می‌کند و معاویه را پست ‌می‌خواند.

و چقدر دل سید علی شاد شده به وجود قاسم سلیمانی‌ها... و ستاری‌ها... و طهرانی‌مقدم‌ها.

و چقدر شهادت طهرانی‌مقدم‌ در پادگان امیرالمومنین (تو بخوان نخیله) اتفاقی نیست.

و چقدر ما کار داریم...

و اشکی که بند نمی‌آید.

 

و علی را می‌توان در همین یک جمله‌اش به کوفیان خلاصه کرد که «من به خوبی می‌دانم چه چیز شما را اصلاح می‌کند و از انحراف باز می‌دارد، ولی به خدا قسم شما را با فاسد کردن خودم اصلاح نمی‌کنم».

ولله لا أُصلِحُکُم بأِفسادِ نفسی...

 

بعد نوشت: الغارات بیش از آنکه رنج‌نامه علی باشد، که هست، سیری از معرفت دینی تا حکومت دینی است. ذکر است. یادآوری است، برای ما که خدا عنایتش را شامل حالمان کرده است زمانی که اراده کرده ما را در جمهوری اسلامی به دنیا بیاورد.

الغارات با تمام غمی که در کلماتش دارد پر از امید است. پر از جنب و جوش است. تصویر امروز و فردای ماست. و این علی است که با ما حرف دارد. این علی است که می‌گوید «یا می‌جنگید یا گرفتار زمامداران بد می‌شوید». و به خدا قسم خطاب علی به ماست که «زمانی به یاد می‌آورید در جهاد چه منافعی بود که یادآوری سودی ندارد».

و اصلاً قاسم سلیمانی اولی‌تر است به نظر دادن در مورد این کتاب... و اصلاً او بود که ما را با این کتاب آشنا کرد، آن زمانی که گفت:

«این کتاب الغارات را که قدیمی‌ترین کتاب شیعه هست بخوانید، حتماً بخوانید، مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت علی بن ابی‌طالب هست، آگاهانه‌تر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه می‌کنیم، نظر می‌دهیم و دفاع می‌کنیم».

+ هدیه به روح شهدای تاریخ اسلام و «ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی» نویسنده کتاب حاضر، صلوات.

++ پویش کتابخوانی

۱۰:۴۵

Mr. Keating

!O Captain! My Captain
Our fearful trip is done
The ship has weather'd every rack, the prize we sought is won
.The port is near, the bells I hear, the people all exulting

کتابِ در حالِ خواندن:

آخرین کتابِ خوانده شده:
Designed By Erfan Powered by Bayan