بعضی وقتا... :: Mr. Keating

بعضی وقتا...

...یا حَبیبَ التَّوّابین...

 

بعضی وقتا...آدم با خودش فکر می کنه که اصلا خدا مهربون! اصلا خدا بخشنده! اصلا خدا توبه پذیر!...من چطوری برگردم؟! 

من با چه رویی برم بگم اشتباه کردم...؟!

بعضی وقتا آدم دیگه بحثش خدا نیست...نمی دونه با شرمندگیه خودش چیکار کنه...!

آخه اشتباه یه بار...دوبار...صد بار.....نه این همه...!

.

.

همیشه اینجور وقتا امام موسی کاظم علیه السلام و این جمله ی معروفشون میاد جلوی چشمم که فرمودن: هرگز تحت هیچ شرایطی از ما اهل بیت رو برنگردونید....

 

برمی گردم...به سمت اهل بیت....به سمت آغوش خدا...اما نمی دونم تا کی قراره فریب بازی های نفس رو بخورم...توکلتُ علی الله ... .

۲۲:۳۹
غریب ....
۲۹ آبان ۹۶ , ۲۳:۵۳
مرسی از حضورتون 
اهل بیت هم درد منو درمان نکرد

پاسخ :

سلام....شاید اصلا درد نیست...شاید بعدا بفهمید وجودش پره خیر و برکت بوده....شاید
banooye bahar
۲۹ آبان ۹۶ , ۲۳:۵۶
خیلی سخته
این موضوع دغدغه همه هست 
اونقدر شرمنده هستم که وقت نماز چشمام رو از زمین بر نمیدارم :(

پاسخ :

خدا کمکمون کنه...دعا کنیم برای هم دیگه...
.
۳۰ آبان ۹۸ , ۲۳:۵۵

چقدر این پستتون خوب بود.. چقدر حرف دل بود..

 

اما یه وقتایی اونقدری دوری که حتی اگه بخوای و بهش فکر هم بکنی نمیتونی انجامش بدی. نمیتونی برگردی. و من الان یه همچین جایی ایستادم. نمیدونم اونقدری دور شدم که دیگه راه ب گشت رو نمیبینم یا اونقدری خسته که دیگه نای برگشت ندارم ...

 

+ سلام :-)

پاسخ :

به نظرم هیچ کدوم!

اگه الان که دارید این کلمات رو می خونید دیگه نفس نمی کشید که خب هیچیی...! دیگه تمومه!
اما اگه نفس می کشید یعنی هنوز فرصت دارید.
یعنی خدا هنوز بهتون امید داره...
که برگردید.
پس صداش کنید...و برگردید.

میگن پیامبر از مسجد اومدن بیرون دیدن یه جوونی ایستاده یه گوشه و به آسمون نگاه می کنه و می گه یا رب، یا رب، یا رب....
پیامبر متاثر میشن و میگن این جوون نمی دونه داره با عرش چیکار می کنه.
خدا با هر بار یا رب میگه لبیک یا عبدی.

بسم الله...





ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

Mr. Keating

!O Captain! My Captain
Our fearful trip is done
The ship has weather'd every rack, the prize we sought is won
.The port is near, the bells I hear, the people all exulting

کتابِ در حالِ خواندن:

آخرین کتابِ خوانده شده:
Designed By Erfan Powered by Bayan