بسیاری از چالش‌های درونی ما... :: Mr. Keating

بسیاری از چالش‌های درونی ما...

بسمه تعالی

 

علی صفایی در «تربیت کودک» جمله ای را نقل می‌کند از عالمی در لبنان که «لاینتشر الهُدی الا مِن حیثُ انتشرَ الضّلال»؛ یعنی هدایت نشر پیدا نمی کند مگر از همانجایی که گمراهی منتشر شده است.

و من در موارد زیادی به صحت این جمله و این فکر ایمان آورده‌ام. مثلا داشتم فکر می کردم که آنچه امروز روح ما را به زنجیر کشیده و علت بسیاری از چالش های درونی ماست، اگر خوب به عقب برگردیم، ریشه‌اش را در مدرنیته غربی پیدا خواهیم کرد. از ساده ترین چیزها مثل همین تلفن همراه بگیر، که مدیریتش پدرمان را درآورده...تا از دست رفتن تمرکز...تا اختلاط‌های زن و مرد و... .

و بعد دیدم خودِ غربی ها (آنهایی‌شان که کمی اهل فکر و نوشتن هستند) به واسطه مواجهه زودتر و بیشتر با این موارد، در خط مقدم این درگیری ها قرار دارند و اتفاقاً برای فهمیدن اینکه چطور با این مسائل روبرو شویم، آن ها گزینه مناسب تری از دیگران هستند.

فی المثل، برای مدیریت ذهن در دنیای مدرن، احتمالا کتاب یک غربی که بیش از ما گرفتار بوده و راهی پیدا کرده برای چالش هایش، کمک کننده تر  و راهگشاتر از دیگران باشد.

با این نگاه، ما ناگزیر از  مطالعه آثار دیروز و امروز غربی هستیم.

در تربیت کودک و بعضی دیگر از کتاب های عین.صاد هم پر است از اسامی رمان و غیررمان های غربی که عین صاد خوانده است.

 

بعد نوشت: به لطف شهدای امروز جمهوری اسلامی، کسی در ایران به یک توجیه عقلی برای قوی شدن رسید...و آن اینکه وقتی حتی نمی گذارند آزاد و رها باشی تا فکر کنی و تصمیم بگیری، ناگزیر از قوی شدن خواهی بود.

وقتی تو را می کشند به جرم انتخاب کردن و آزمودن راهی که خلاف راه آنهاست، باید بتوانی در جواب سیلی ها توی دهن شان بکوبی. 

و ما ناگزیریم از شناخت و قدرتمند شدن...

واقعا چاره دیگری نداریم.

۲۲:۲۷
سر گشته
۱۴ دی ۰۲ , ۰۱:۲۰

شاید در بعضی موارد در غرب این حرف درست باشه ولی در بعضی از موارد هم نیست.

خیلی از مشکلات امروز غرب نتیجه ی تلاش برای رفع یک مشکل دیگه بوده ولی با راه حل اشتباه. علوم انسانی غربی پر از مصداق های همین مسئله هست.

 

در مورد جمله ی اول هم به نظرم نیاز به فکر کردن داره. الان که مثال نقض زیاد به ذهنم میاد. شاید نیاز به توضیح و تفسیر بیشتری داشته باشه.

اگر منظور انتشار هدایت و ضلالت در جوامع باشه حرف درست تری به نظرم میاد. یعنی هدایت و ضلالت رو از جوامع جدا فرض کنیم اون وقت جامعه ای که طعم ضلالت رو چشیده باشه مستعدتر و مشتاق تر از سایر جوامع به هدایت هست. و هدایت در این جامعه بهتر منتشر میشه تا جامعه ای که بی درد و بی دغدغه هست نسبت به هدایت.

حالا آیا لزوما هر تلاشی از جامعه ی اول به هدایت منتهی میشه؟

یا این که بهتره بگیم عرضه ی هدایت به جامعه ی اول پذیرش بهتری داره تا جامعه ی دوم. این برداشت به نظرم درست تر باشه.

پاسخ :

قطعا در خیلی موارد صادق نیست...وحی که نیست. اما در کل حرف قابل تاملیه. 
برای من به شخصه کاربرد داشت، چون همیشه برام سوال بود که چرا باید کتب غربی ها رو بخونیم. 
ممنون از شما
خدیجه آقایی
۱۴ دی ۰۲ , ۰۹:۲۰

اسرائیل برای زهر چشم گرفتن به تجمع و زن و بچه های ایرانی حمله کرد و در عمق خاک ایران صدو چند کشته و دوبرابر هم زخمی برجای گذاشت و بعد هم توئیت کرد این یک اقدام پیش گیرانه بود.این حرکت اسرائیل دقیقا برای پیشگیری از حرکت ناو البرز در جنگیدن به نفع یمنی ها رخ داد. 

حمله اسرائیل پیام بسیار واضحی به مردم و مردان سیاست و مردان عمل در ایران داشت.

پیامش به مردان عمل این بود: این ناو البرز را هم غلاف کنید تا ما ترتیب یمن را بدهیم.

پیامش به مردان سیاست:

اگر دنبال رسیدن به توازن قوا با اسرائیل بدون جنگ هستید کافیست اشاره ای بکنید ما هم توئیت خودمان مبنی بر اینکه این یک اقدام پیش گیرانه بود را عوض می کنیم و می نویسیم حمله کار اسرائیل نبوده است.

پیام به مردم ایران: شما را می کشیم تا از حکومت بخواهید دست از پا خطا نکند علیه اسرائیل.

علی رغم تمام تاریخ ادبیات ضد جنگ که آن هم عمدتا غربی است

امروز خود غربی‌ها دارند از معدود بارقه های سلحشورانه و جنگ جویانه شان در 

جان شیفته

و یادداشت‌های چرچیل و ....

الهام می گیرند....

شاهد از غیب 

سخنگوی اسرائیل در شورای امنیت

It is not israeal s problem. It is global security s problem

فقط بشمار چند بار میگه ایران....

این جنگ جهانی است. از اولش هم بود.

پاسخ :

خیلی ربطش به پست رو نفهمیدم اما خدا عاقبت مون رو بخیر کنه ان شاءالله :)

مومن کاری به این چیزا نداره...اگه جنگ شد میره می جنگه، اگه نشد کتاب می خونه و فکر می کنه.
حمیدرضا ‌‌‌
۱۴ دی ۰۲ , ۱۲:۵۴

پس قوی شدن و شناخت یک رابطه دو طرفه دارند. قوی میشی تا بتونی بشناسی و می‌شناسی تا بتونی قوی بشی...

پاسخ :

اینطوری بهش نگاه نکرده بودم. به نظرم علم (به معنی فهم) مقدمه عمله. رب زدنی علماً و عملاً...

البته شاید حرف تو هم درست باشه حمید.
حمیدرضا ‌‌‌
۱۵ دی ۰۲ , ۱۴:۲۲

به نظر من تو وقتی بشناسی و به یقین برسی، می‌تونی دست به هر کاری بزنی! اراده‌ات خلل‌ناپذیر و تزلزل ناپذیر میشه و دیگه تسلیم نمیشی (حتی با کمترین امکانات ممکن) و این میتونه برای کسی که این رو نمی‌خواد ترسناک باشه! و دست به کاری بزنه که مانع شناخت تو بشه!

حالا که دست به این کار زده و ما هم شناخت خوبی نداریم، پس باید قوی بشیم، تا اول بتونیم فرصتی رو محیا کنیم که بشناسیم و به یقین برسیم. بعد از اون به اون اراده خلل‌ناپذیر دست پیدا می‌کنیم و دوباره قوی می‌شیم. این چیزیه که من از پستت برداشت کردم...

البته که استثنائاتی هم داره که بگذریم...

پاسخ :

اوهوم، آفرین. 

این همون چیزیه که توی قرآن بهش میگه اِصر و اغلال. (سوره اعراف، آیه 157)

همون زنجیرهایی که باید باز بشن...و وقتی باز شدن ما امکان حرکت پیدا می کنیم.

خیلی شما خفنی...خدا حفظت کنه :)
حمیدرضا ‌‌‌
۱۷ دی ۰۲ , ۱۷:۱۲

زیادی حرف زدم نه؟ :)

پاسخ :

نع!
شما کتابم بنویسی ما می خونیم :)
حامد احمدی
۲۰ دی ۰۲ , ۰۸:۴۸

عگس های بالای وبلاگ ت رو عوض کن. 

وگرنه همیشه تو همین سطح می مونی.

نگی نگفتی.

پاسخ :

به داش حامد. 
long time no see

:)
فرشته ...
۲۵ دی ۰۲ , ۲۲:۴۸

وقتی تو را می کشند به جرم انتخاب کردن و آزمودن راهی که خلاف راه آنهاست، باید بتوانی در جواب سیلی ها توی دهن شان بکوبی.

شادی روح شهدا صلوات

 

همین دو خطی که نوشتید رو از زبون مخالفان و منتقدان ج.ا هم بخونید. باهاش موافقید؟ آیا اون‌ها هم حق مبارزه، سیلی زدن و توی دهان زدن بخاطر انتخاب راه و تفکر متفاوتشون رو دارن؟

پاسخ :

بستر جمله من بین المللی بود. بستر فرضیه شما داخلی. 

دو تا موقعیت مختلف هستن. 

در داخل یک کشور، باید قانون برقرار باشه و کسی اگه مخالف اون قانونه، توی هر کشوری می خواد باشه، سیلی می خوره. تا وقتی که اونقدر تعداشون و همت‌شون زیاد بشه که بتونن انقلاب کنن. 
فرشته ...
۰۵ بهمن ۰۲ , ۱۴:۳۲

حتی اگر فرض شما رو هم در نظر بگیریم و باهاش استدلال کنیم، پس اسرائیل، عربستان یا هر کشوری که راهی خلاف باورهای بقیه انتخاب کرده هم حق داره در جواب سیلی‌ای که میخوره توی دهن بزنه! فارغ از محق بودن یا نبودنش.

اسرائیل انتخاب کرده که راه اشغالگری یک کشور رو تست کنه ولو به قیمت کشتن و آواره کردن تمام مردمش. به هر حال راهشه، پس اگه ما یا هر کسی باهاش مخالفه باید منتظر باشه که سیلی میزنه توی دهنش بخوره! بر اساس استدلال خودتون این حرف صحیح نیست؟

 

+ البته که پشتوانه‌ی قانون در هر کشوری مردمن، وقتی بر اساس قانون اکثریت افراد مجرم شناخته بشن، یا اکثریت با قانونی مخالف باشن، احتمالا باید در قانون بازنگری بشه، حتی اگر تعدادشون کم بود هم باید بستر شنیده شدن صداشون و انتقاد و اعتراضشون وجود داشته باشه نه اینکه هر فرد مخالف قانون سیلی بخوره یا به قیمت خون انقلاب کنه. 

 

پاسخ :

فرمودین اکثریت؟

همین الان می تونید توی خیابون از تعداد کسانی که روسری ندارن به تعدادشون پی ببرید. الان که دیگه ظاهرا آزاده.

در مورد دوم، با شما موافقم. باید بستری برای شنیدن اعتراض اقلیت ها داشته باشیم. اینطوری خیلی از مسائل به این سطح از بحرانی شدن نمی رسن.
فرشته ...
۲۴ بهمن ۰۲ , ۱۰:۰۴

الان آزاده؟ بخاطر همین آزادیه که همچنان توی تهران و شهرهای بزرگ به روسری نداشتن و بی‌حجابی گیر میدن و برخورد میکنن؟ آزادیه که ماشین توقیف میکنن؟ آزادیه که هر اداره و یا حتی نهاد درمانی‌ای بری نوشته حجاب را رعایت کنید و از پذیرش بی‌حجاب معذوریم؟ این چیزی که توی جامعه‌ی امروز ما هست سندروم لجاجته که هم از طرف مردم داره اعمال میشه هم حکومت. در آخر هم همه می‌بینن دودش به چشم چه کسانی میره.

این بخش اول صحبت‌تون. بخش دوم اینکه روسری داشتن یا نداشتن با بی‌حجابی فرق داره. وقتی از قانون صحبت میکنیم باید مسئله‌ی حجاب و حدودش رو در نظر بگیرید. بنابر حدود حجاب چه کسی یه دسته از موهاش بیرون باشه چه همه‌اش فرقی نداره، بی‌حجاب محسوب میشه. این اصطلاح بد حجاب هم من‌درآوردی آقایونه وگرنه دو دسته بیشتر نداریم یا حجاب دارن یا ندارن. حالا با همین تفاسیر خودتون ببینید چند درصد از نظر قانون مجرمن؟

بله، که نیست البته و خیلی از مسائل به سطح بحرانی رسیدن، شبیه آب رفته و جوی شده الان دیگه.

 

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

Mr. Keating

!O Captain! My Captain
Our fearful trip is done
The ship has weather'd every rack, the prize we sought is won
.The port is near, the bells I hear, the people all exulting

کتابِ در حالِ خواندن:

آخرین کتابِ خوانده شده:
Designed By Erfan Powered by Bayan