بسم الله...
جز در هوای خستهی تنها نبودهای
از بس که با خودت تک و تنها نبودهای
تو هیچ وقت یک قدم آن سوتر از خودت
نگذاشتی و در دل غوغا نبودهای
شاید بهار باشد آن سوتر از تنات
آن سوتر از تنات...که تو آنجا نبودهای
خود را به جای دلبر ما جا زدی ولی
تو هیچگاه باب دل ما نبودهای
حاشا نمیکنم که تو را خواستم، ولی
جز حسرتی برای تماشا نبودهای
***
از دور زندهای و پر از حرف تازهای...