بسم الله الرَّحمن الرَّحیم
در چالشی که گذشت – و البته میتواند هنوز ادامه داشته باشد – اتفاقات خوبی افتاد. صاحب یک مخروط مشکی الان صاحب یک تجربه خوب شدند و بالاخره توانستند با همسر به طور منظم به پیادهرویهای کوتاه شبانه بروند. امیدوارم خداوند به واسطه عضو جدید خانواده، خیر کثیر به ایشان عطا کند.
سرکار خانم پروانه هم که به واسطه این چالش، یک کنکاش درونی و دگرگونی منتهی به ثبات را کلید زدند، به نتایج خوبی رسیدند و موفق شدند یک سری قابلیتها را در خودشان تثبیت کنند. عمیقا از این بابت خدا را شاکرم.
اما من، فارغ از دنبال کردن زبان انگلیسی و ترجمه کردن بخشهایی از تفسیر سوره بقره که به واسطه ابتکار شاگرد خیاط روزیام شد و امید دارم که بتوانم ادامهاش بدهم، در کنار همسر با شبی ده دقیقه وقت گذاشتن موفق شدیم تا آخر ماه مبارک الفبای روسی را به طور تقریبا کامل یاد بگیریم. ضمن تشکر از Duo، این جغد کوچولوی دوست داشتنی، حمد مخصوص خداست.
حالا دیگر کلمات روسی در پیش چشمانم شبیه خط میخی رژه نمیروند و اینکه فیالمثل میتوانم بفهمم «Иран» یعنی ایران، برایم بسیار شیرین است.
شما هم اگر کاری کردید خوشحال میشویم بشنویم.