از کدوم طرف باید رفت؟ :: Mr. Keating

از کدوم طرف باید رفت؟

پرندۀ اول_ تو می‌دونی برای رسیدن به "دشت همیشه بهار" باید از کدوم طرف برم؟

پرندۀ دوم_ "دشت همیشه بهار"؟!

پرندۀ اول_ آره، همون جایی که هیچ کس کاری باهات نداره و اذیتت نمی کنه و همه چی خوبه.

پرندۀ دوم_ آها فهمیدم! منظورت "دشت ترسوها"ست؟!

 

پ.ن: تابستون با امیرعلی 4/5 ساله از اصفهان چند تا پویانمایی خوب دیدیم. یکیش همین بود: پرندۀ دوست داشتنی.

دلم برای امیرعلی تنگ شده... .

 

+ابوسعید ابوالخیر را گفتند فلان کس بر روی آب می‌رود. گفت سهل است، وزغی و صعوه‌ای نیز بر روی آب می‌رود. گفتند که فلان کس در هوا می‌پرد، گفت زغنی و مگسی نیز در هوا بپرد! گفتند که فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می‌رود، شیخ گفت شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می‌شود. مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبد و با خلق ستد و داد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدای غافل نباشد.

 

++ می‌گن یه بار دکتر مصدق با ناراحتی میره خونۀ مادری و یه گوشه پتو می‌کشه رو سرش با حالت شدیداً ناراحتی می‌خوابه. مادرش وقتی میاد میگه چی شده؟ چرا ناراحتی؟ دکتر روزنامه رو بیرون میاره و به مادر نشون میده که ببین چیا در مورد من نوشتن! 

مادر با پا می‌زنه بهش که پاشو! پاشو! خودتو لوس نکن، اگه قرار بود با این چیزا بهت بربخوره و ناراحت بشی نباید می‌رفتی حقوق، باید می‌رفتی پزشکی ‌می‌خوندی! پاشو... .

(نیازمند منبع)

 

++ حالا هرکس می خواد فرار کنه به سمت دشت همیشه بهار، بسم الله.

۰۹:۳۴
میرزا مهدی
۰۷ مهر ۹۸ , ۱۰:۰۳

یعنی پزشکا لوسَن؟ {تیریپ دو به هم زنی و شهر شلوغ کنی و این حرفا}

 

پاسخ :

نه حالا به جامعه پزشکا برنخوره! منظورشون این بوده که همه احترامشون رو دارن. ولی وقتی اومدی حقوق خوندی و تو این سطح داری فعالیت می کنی باید منتظر تهمت ها و نیش و کنایه ها باشی.

:)

من بودم می گفتم اگه می خواستی راحت باشی باید می رفتی عکاس می شدی!  ( شکلک زبون دراوردن :)
میرزا مهدی
۰۷ مهر ۹۸ , ۱۰:۱۶

:)) 

پاسخ :

الهی هیشه بخندی برادر خوبم :)
فرشته ...
۰۷ مهر ۹۸ , ۱۰:۳۷

من! من میخوام برم دشت همیشه بهار، ترسو هم نیستم فقط خسته‌ام

 پرنده‌ی دوم بالاخره نگفت راهش از کدوم طرفه؟

پاسخ :

در پاسخ ارجاع تون می دم به حکایت ابوسعید (پست رو رفرش کنید).

+انیمیشن رو ببینید :)
فرشته ...
۰۷ مهر ۹۸ , ۱۰:۵۷

صحیح گفته ابوسعید ولی اگه مردش نبود چی؟ خدا رو بذاره یا مردم؟ 

همه که عارف و ابوسعید نمیشن، میشن؟

پاسخ :

خدا این توجیه رو نمی‌پذیره به نظرم که من مردش نبودم! از این وجود محدود باید توبه کنیم اصلاً.

یادتونه فرمودید باز هم صوت از علی صفایی دارم یا نه؟ گفتم به وقتش؟

الان وقتشه: عین.صاد
فرشته ...
۰۷ مهر ۹۸ , ۱۱:۴۳

ممنون :)

پاسخ :

خواهش می کنم.
لبخند ...
۰۷ مهر ۹۸ , ۱۴:۳۲

ولی یه قهرمان مرده که خیلی بهتر از یه ترسوی زنده‌ست 🤔

پاسخ :

می خواستم به همین نتیجه برسید.

این انتخاب آدماست...بعضیا احتمالا زنده بودن رو ولو به قیمت ترسو موندن ترجیح می دن.

خیلی خوش اومدید.
** گُلشید **
۰۷ مهر ۹۸ , ۱۴:۴۷

کاش مثل پرنده اولیه نباشیم...

 

دیگه الان پزشکا هم راحت نیستن، حتی عکاسا هم راحت نیستن:)

 

این صوت آقای علی صفایی که گذاشتید درمورد چیه؟

پاسخ :

متاسفانه خیلی وقت ها مثل اولی فکر می کنیم...خیلی وقتا.

+استغفار از وجود محدود و این که می گیم دیگه ما همینقدریم، نشد، فلانی نذاشت.
گوش بدید، کلیپ صوتیه، حدودا 2 دقیقه است.
** گُلشید **
۰۷ مهر ۹۸ , ۱۵:۰۲

بله متاسفانه...

 

جالب بود صحبتاشون

دقیقا هم همینطوره، بزرگترین اشتباهامون اینه که نمیخوایم سختی بکشیم و رشد کنیم و الکی توجیه میکنیم شرایط بهمون اجازه نداد، البته شرایط خیلی مهمه ولی خب خیلی وقتا خودمون هم تلاشی نمیکنیم

پاسخ :

ان شاءالله آخر قصۀ ما  _همه ما_ خوب تموم میشه.
کاکتوسِ خسته
۰۷ مهر ۹۸ , ۱۶:۳۴

با این اوصاف من بازم میخوام فرار کنم:)

پاسخ :

اوصافش که خوشگل بود! چرا؟!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

Mr. Keating

!O Captain! My Captain
Our fearful trip is done
The ship has weather'd every rack, the prize we sought is won
.The port is near, the bells I hear, the people all exulting

کتابِ در حالِ خواندن:

آخرین کتابِ خوانده شده:
Designed By Erfan Powered by Bayan