معمولان. یک :: Mr. Keating

معمولان. یک

به نام خدا

چهارشنبه 98/1/21


از جاده ای که بخش هایی از آن را سیل برده است عبور می کنیم...(حس شب عملیات بهمان دست می دهد!)

حدودا ساعت یازدهِ شب است که به خرم آباد می رسیم.

در سازمان تبلیغات اسلامی می مانیم تا فردا صبح زود ان شاءالله راهی "معمولان" شویم.


مسئولان از سختی ها و شرایط خاص معمولان می گویند...

که مردم خسته اند...

که ممکن است پرخاش کنند...

ناسزا بگویند...

حتی به رهبری توهین کنند...

و شما باید سکوت کنید.


از گروهی به نام "جمعیت امام علی" حرف می زنند که در سرتاسر شهر پخش شده اند و کار رسانه ای می کنند و سیاه نمایی هایشان از "من و تو" و "اسرائیل فارسی" پخش می شود.


و فردا چه روز سختی خواهد بود...

۰۰:۲۴

Mr. Keating

!O Captain! My Captain
Our fearful trip is done
The ship has weather'd every rack, the prize we sought is won
.The port is near, the bells I hear, the people all exulting

کتابِ در حالِ خواندن:

آخرین کتابِ خوانده شده:
Designed By Erfan Powered by Bayan