که در آیین مادر آخرین عضوی که بی جان می شود چشم است...! :: Mr. Keating

که در آیین مادر آخرین عضوی که بی جان می شود چشم است...!


بسم ربِّ الشُّهداء والصّابرین

#نذر_مردم_یمن


سرش گرم است مادر...

گرم...

با دستان فرزندش

که می گردند سردرگم پی آغوش مادر

مادری که بر لبش یخ بسته لبخندش


سرش گرم است مادر 

گرم...

با دستان نوزادی که _ بیزار از عروسک هاش _ از سرمای بی حد تن مادر... 

نومید از گریبانش

پناه آورده بر پیشانی اش...

گرمای چشمانش...!

که در آیین مادر آخرین عضوی که بی جان می شود چشم است...!


نگاهش کن...

نگاهش کن...

که سر کرده دوباره از همین دیروز یا ماه گذشته یا دو سال پیش شاید 

پیش چشمان کریهِ شب،سپیدِ روسری اش را...


که از ماه گذشته یا دو سال پیش دیگر مرد خانه نیست تا نجوا کنان گوید:

« چه زیبا گشته ای بانو! »


چه زیبا گشته ای امروز در انبوه آهن ها

که گرچه روی خاک افتاده ای یک تار مویت را نمی بینند دشمن ها!


سرش گرم است مادر

نه...

سرش داغ است

و قرمز تر شده گل های ریز روسری ش انگار...

و قرمز تر شده دستان کودک هم...

عروسک هم...


#اولین_شعر_نیمایی

#الحمدلله


پ.ن: کاش بیش از شعر از ما بر می آمد...کاش...کاش

۱۰:۱۹
حمید حمیدی
۲۸ دی ۹۷ , ۱۲:۲۱

که در آیین مادر آخرین عضوی که بی جان می شود چشم است...!

ممنونم برادرجان بابت آب دیده ای که به چشم اوردی
ممنونم 
عالی بود

پاسخ :

نه!!!!!!!!!!!! واقعنی؟! :(

الحمدلله...هذا من فضل ربی...من کاره ای نبودم جز یک واسطه
گل نرگس
۲۸ دی ۹۷ , ۱۴:۰۸
جنگ😢
یمن 
شعر زیبایی بود احسنت

پاسخ :

الحمدلله رب العالمین...

ان شاءالله یک روز شعرها (بخوانید بغض ها) رو به صورت واقعی به دشمن نشون بدیم نه روی کاغذ!
گل نرگس
۲۸ دی ۹۷ , ۱۶:۴۷
ان شالله شاهد چنین روزی هم خواهیم بود ظلم پایدار نیست

پاسخ :

قطعا همینطوره ان شاءالله...ما یا حتی فرزندان ما خواهند دید آن روز را...آن روز نزدیک را.
یک مرد!
۲۹ دی ۹۷ , ۱۸:۰۸
احسنت
لذت بردم، دلمون رو گرم کردی ...
همین طور چشمهامون ....

پاسخ :

الحمدلله...چشم خودمان هم گرم شد
ای کاش مردی از خویش برون آید و کاری بکند...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

Mr. Keating

!O Captain! My Captain
Our fearful trip is done
The ship has weather'd every rack, the prize we sought is won
.The port is near, the bells I hear, the people all exulting

کتابِ در حالِ خواندن:

آخرین کتابِ خوانده شده:
Designed By Erfan Powered by Bayan