که بی حضور تو دارم به انتهای خودم...! :: Mr. Keating

که بی حضور تو دارم به انتهای خودم...!

‏بسم الله...


درون خانه نپیچیده جز صدای خودم

که بی حضور تو دارم به انتهای خودم...


زیاد بود مرا زندگی همین بس که

کمی به پای مردم کمی به پای خودم...


‎#من_نوشت

‎#شروع_۲۴_سالگی


پ.ن: درویشی را گفتند حقوق خواندن بدون شعر و شاعری به چه ماند؟ گفت: به چایی بدون قند!

۲۱:۰۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

Mr. Keating

!O Captain! My Captain
Our fearful trip is done
The ship has weather'd every rack, the prize we sought is won
.The port is near, the bells I hear, the people all exulting

کتابِ در حالِ خواندن:

آخرین کتابِ خوانده شده:
Designed By Erfan Powered by Bayan