...یا حبیب من لا حبیب له...
آمدیم بگوییم یکی از "فانتزی" هایمان این است که....
جناب وجدان فرمودند:آخر تو را چه به فانتزی؟!
گفتیم: مگر ما چه از بقیه کمتر داریم؟
فرمودند: اصلا با من حرف نزن! تازه فانتزی هم فرنگی است بدبخت غرب زده!
گفتیم: ای بابا...چقدر زود عصبانی می شوید! خب معادل فارسی اش را به کار می بریم تا مشکل حل شود!!!
.....
استفتائی نمودیم و نظر آیت الله گوگل این بود که معادل "فانتزی" از نظر فرهنگستان ادب فارسی می شود "نا متعارف" !
گفتیم ای بابا! عجب گیری کرده ایم...خب بگوییم یکی از نامتعارف هایمان این است که...ملت به ریشمان می خندند!
با جناب وجدان مشورت کردیم،فرمودند خب بخندند!:)
خلاصه داشتیم عرض می کردیم...یکی از فانتزی هایمان...ببخشید...یکی از نامتعارف هایمان این است که...ان شاءالله پس از ازدواج در خانه ی با صفای خودمان،خبری از تلویزیون (لعنت الله علیه) نباشد! :)
اینطور بیشتر با هم حرف می زنیم...
و حتی بیشترتر کتاب می خوانیم...
باور کنید.
به قول این غربی های از خدا بی خبر i hate Tv :)
پ.ن: به قول یکی از دوستان صادق مان،بنده از آن دسته انسان های نچسب و مزخرفی می باشم که اگر هم تلویزیون ببینم شبکه 4 می بینم! یا پرس تی وی! (البته امر مشترک در خصوص این دو شبکه ی بزرگوار این است که حرف هیچ کدام را هم نمی فهمم اما آنقدر گوش می دهم تا بالاخره یک روز بفهمم حرف حسابشان چیست) !
:)