حرف امروزش باهام اینه...
« هذا جزاءُ مَن تَرَکَ العُقدَة!
اُریدُ أن اُداوی بِکُم و أنتم دائی...کَناقِش الشَّوکةِ بالشَّوکة!
این سزای کسی ست که بیعت خود با امامش را ترک کند و پیمان ها را بشکند!
شگفتا! شما قرار است سردارهای سپاه من باشید...من می خواهم با شما به درمان دردها بپردازم در حالی که خود شما درد بی درمان من شده اید!!! کسی را می مانم که خار در پایش رفته و می خواهد با خار دیگری آن را بیرون بکشد! »
.... و این من همچنان به دنبال معجزه ای از آسمان است تا جبران کند پای لنگ عملش را!
پ.ن: حرف ها از زبان امام زمانمان بود...به حکم " کلُّهُم نورٌ واحد" در خطبه 121 نهج البلاغه هم می توانید بخوانیدشان...و حتما بخوانید حرف امامتان را!