ضرس قاطع! :: Mr. Keating

ضرس قاطع!

به ضرس قاطع می تونم بگم که اگه کسی توی خونه ی ما در حالی که امیرعلی دو سال و نیمه از دیوار راست بالا میره و مامانم از تو آشپزخونه با داداشم که تو اتاقه حرف می زنه و بابام داره بلند بلند قرآن می خونه و تلویزیون هم روشنه،تونست درس بخونه...

قطعا

قطعا

قطعا در زمان جنگ جهانی دوم تو نقطه صفر مرزی آلمان و فرانسه هم به راحتی می تونسته درس بخونه! والا!


:)

ولله الحمد...

۱۶:۰۱
مَرمَر :))
۱۱ آذر ۹۶ , ۲۳:۳۱
ما که نمیتونیم تو اتاق ساکت تو خونه ای که پشه هم توش پر نمیزنه درس بخونیم چی بگیم -_-

پاسخ :

ینی عادت دارین تو شلوغی درس بخونید؟ 
مَرمَر :))
۱۱ آذر ۹۶ , ۲۳:۳۵
ینی درس خوندنمون نمیاد -_- مگر تو کتابخونه 

پاسخ :

کتابخونه که محشره...ما ولی در مطب دکتر و مجلس عروسی هم دیده شده که کتاب دستمونه...:)
مَرمَر :))
۱۱ آذر ۹۶ , ۲۳:۵۲
چجوری میتونین درس بخونین اخه -_-
یه کلاس یا مشاوره برام بذارین

پاسخ :

واقعا یه چیزی بگم که درس بخونید؟

البته اگه درس خوندن جزو اولویت هاتونه ها...یعنی اگه به این نکته رسیدین که برای مبارزه ی پیش رو در راه دین و عقیدتون باید با سواد باشین...اگه به این رسیدین بفرمایین تا بگم
مَرمَر :))
۱۲ آذر ۹۶ , ۲۰:۳۶
الان عقیدم اینه که با سوادی با درس خوندن فرق داره
مکمل همند درسته ولی فیزیک و ریاضی کسیو با سواد نمیکنه!کتابای دیگه باسوادش میکنن
و نظر شما راجب این چیه؟

پاسخ :

سلام مجدد...بستگی به جنس درسی که می خونید داره...در مورد فیزیک و شیمی و امثالهم کاملا باهاتون موافقم...نه توی زندگی شخصی کسی کارایی داره و کسی رو با اخلاق می کنه مثلا! و نه توی کار آینده ی خیلی از کسایی که دارن این درسا رو می خونن...اما حقیر چون انسانی بودم تمام درس ها در راستای زندگی بودن،جامعه شناسی،اقتصاد و مباحث بانک و ...تاریخ،روان شناسی،منطق،فلسفه و...
و الان هم که درگیر "حقوق" هستم باهاش زندگی می کنم چون تک تک مسائلی که می خونیم یا توی زندگی خودمون وجود داره یا حداقل توی زندگی اطرافیان،درس ما ازدواجه،مهریه است،نفقه است،طلاقه،خرید و فروشه،اجاره است،چک و سفته است،سیاست و حقوق بین الملله،سرقت و انواع جرائمه و ... برای همین با عشق خونده میشن و کاربردشون توی زندگی احساس میشه...

تنها چیزی که الان می تونم بگم خدمتتون اینه که هرگز اجازه ندین دیگران! و مسائل شغلی آینده! و انتخاب دوستان! و هر معیار دیگه ای جز علاقه توی انتخاب رشته ی تحصیلی تون تاثیر بزاره...البته اگه هنوز انتخاب نکردین...

رزمنده ..
۱۳ آذر ۹۶ , ۱۲:۵۱
سلام مومن. جزاکم الله خیرا

ایام بر شما مبارک

اینها که سر و صدا نیست! درس بخوان و بهونه نیار!(لبخند)

ولی کسی که در سر و صدا درس بخونه، موقع امتحان، دچار مشکل میشه چون تمرکزش در سر و صداست...

عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی
مَرمَر :))
۱۳ آذر ۹۶ , ۱۴:۵۵
سلام :)
انتخاب رشته دانشگاهی یا بین رشته های نظری؟

پاسخ :

جفتش...فرقی نمی کنه...سال دوم دبیرستان من تنها کسی بودم که اومدم رشته ی انسانی از دبیرستانمون...و الان هم خدا رو شکر راضی هستم از انتخابم...


مَرمَر :))
۱۳ آذر ۹۶ , ۱۴:۵۹
و دقیقا حق با شماست!رشته انسانی توی زندگی افراد خیلی کاربرد داره
بنده تجربیم!به جز زیست و کمی شیمی بقیه درسامون هیچ تاثیری در زندگی خودمون یا اطرافیانمون نداره!
البته ریاضی کمی در شغلای آینده تاثیر گذار هست

همه اینها بنده رو بی انگیزه کرده!آدم برای انتخاب رشته دانشگاهیش(از من نظری گذشت!اگر باز برمیگشتم دوم دبیرستان همراه با کتاب های تجربی انسانی رو هم میخریدم و مطالعه میکردم!به تجربی علاقه دارم)باید تمام چیزهایی که شما گفتید(آینده شغلی؛اطرافیان؛و ..)رو در نظر بگیره!
در حال حاظر که پیشم هیچ هدفی ندارم و این سخت آزارم میده!نشستم و میگم خب برای چی درس بخونم!

پاسخ :

و اوج جالبی کار اون جاست که بعضا سایر رشته ها نگاهشون به رشته ی انسانی یه نگاه از بالا به پایینه!!!

به هیچ کدوم از رشته های مربوط به تجربی علاقه ندارید؟ داروسازی،ژنتیک،روان پزشکی،روان شناسی...؟

کسایی بودن و هستن که از رشته ی ریاضی و تجربی کنکور انسانی دادن و وادر یکی از رشته های حوزه ی علوم انسانی شدن مثل حقوق و علوم سیاسی و جامعه شناسی و ... و خیلی هم موفق هستن...اگه به این رشته ها هم علاقه دارین می تونید روشون فکر کنید و با مشورت یه راه درست و معقول رو پیش بگیرید...به رشته های دانشگاه هنر هم می تونید فکر کنید...رشته های خوبی داره

البته من بازم حرفتون رو تایید می کنم که مدرک تحصیلی هیچ ربطی به سواد و درک انسان ها از زندگی نداره و حتما قرار نیست همه مدرک لیسانس و ارشد و دکتری داشته باشن!

سوما ..
۱۳ آذر ۹۶ , ۱۶:۴۴
روزگاری مادر با صدای بلند قرآن حفظ می‌کرد و صدای خودش و نوار پرهیزگار یکسره در خانه بلند بود. جناب پدر صدای تلویزیون را بسیار بلند می‌کرد. برادر کوچک وسط خانه توپ‌بازی می‌کرد و از سر و کول من بالا می رفت. مادربزرگ خدابیامرز هم بسیار علاقه داشت به صحبت کردن. آن موقع خانۀ کوچکی داشتیم. علاوه بر این، بسیار مهمان می‌آمد و می‌رفت و من باید وسط تمام آن سر و صدا درس می‌خواندم. 
یادم هست وقتهایی را که کلی لباس گرم می‌پوشیدم و وسط زمستان و سرما و حتی برف، توی حیاط کوچک خانه درس می‌خواندم، 

پاسخ :

من بیشتر برای مزاح گفتم...خدا منو ببخشه اگه غیر مستقیم ناشکری کردم...الحمدلله اتاق جدایی هست اما وقتی توی اتاق هستم بازم دلم اون جاست! که مبادا برادر کوچیکم اذیت کنه و مادرم دست تنها باشه برا همین بعضی وقتا میرم وسط هال می شینم درس خوندن! :)

یاد شعر مرحوم رودکی افتادم:
زمانه پندی آزاده وار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
زبان ببند مرا گفت و چشم دل بگشا 
که را زبان نه به بند است پای با بند است
بدان کسی که فزون از تو آرزو چه کنی؟
بدان نگر که به حال تو آرزومند است...

مطمئنم الان به لطف خدا جواب اون زحمت ها رو گرفتین...
مَرمَر :))
۱۳ آذر ۹۶ , ۲۰:۵۹
دوستم رشته انسانیه!من و این دوستم از سوم دبستان تا اول دبیرستان توی یه کلاس بودیم و دوم از هم جدا شدیم!میشینه برام کل درساشونو توضیح میده و من لذت میبرم!البته منم کمی از زیست براش صحیت میکنم :) دوست داره!
علاقه که خب هست!ولی همه ریختن وسط تجربی واسه پزشکی و رشته های پزشکی!میفهمین چی میگم که

پاسخ :

می فهمم...برا همین توی مثال هام پزشکی و دندون پزشکی رو نگفتم...تا به بقیه ی فرصت ها هم فکر کنید...این دیگه بستگی داره به علاقه و روحیه ی خودتون...
مَرمَر :))
۱۳ آذر ۹۶ , ۲۲:۳۰
باید به بازار کارم فکر کرد...

پاسخ :

اتفاقا به تنها چیزی که نباید فکر کرد بازارِ کاره!

هرکسی توی هر رشته ای اگه بهترین بود کار براش هست...بدون شک!
از این گذشته و یرزقه من حیث لا یحتسب...اینا دست کس دیگه ایه....به من و شما چه!:)
مَرمَر :))
۱۳ آذر ۹۶ , ۲۲:۵۵
درست میگید -_-

پاسخ :

ان شاءالله...
توکل کنید بر خدا...
التماس دعا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

Mr. Keating

!O Captain! My Captain
Our fearful trip is done
The ship has weather'd every rack, the prize we sought is won
.The port is near, the bells I hear, the people all exulting

کتابِ در حالِ خواندن:

آخرین کتابِ خوانده شده:
Designed By Erfan Powered by Bayan